نوجوانی و بلوغ جنسی
فرایند تعلیم و تربیت، همیشه و تمام و کمال در اختیار والدین نیست. موقعیت های زیادی وجود دارد که قادر نخواهید بود در مناسبات و روابط اجتماعی دخالت فعالی داشته باشید
چطوری میشه که اینطوری میشه؟
هر نوجوان به طور طبیعی و به اقتضای سن و سال خود با توجه به شاخص های رشد و بلوغ و برخی شاخص های اجتماعی، قدم به محیط اجتماع می گذارد. آنان به آرامی مجوز حضور در اجتماع را بدست می آورند. حالا دیگر می توانند با دوستانشان به کوچه و بازار بروند، یا هنگام مراجعت از مدرسه اندکی تاخیر داشته باشند. می توانند برخی فعالیت های گروهی را بیرون از خانواده برنامه ریزی کنند و تحت عنوان کوهنوردی و دو چرخه سواری یا ورزش و باشگاه و ... ، ساعاتی را به دور از فصای خانه سپری کنند.
گروه همسالان به تدریج به عنوان یک گروه موازی با خانواده شکل می گیرد و ارتباطات و مناسبات ان به آرامی جایگزین روابط خانوادگی می شود. نوجوانان در مناسبات دوستانه به تمرین و کارورزی زندگی اجتماعی می پردازند و عادت و خصلت های شخصیتی خود را بروز می دهند. آنچه اهمیت دارد و چنین موقعیتی را از حساسیت و برجستگی خاصی برخوردار می کند، این است که نوجوان همزمان با این گرایش های اجتماعی و پدیدار شدن فاصله های فیزیکی متعارف با خانواده، دوران بلوغ و رشد جنسی اش ر انیز شروع می کند. در این دوران، تحریک پذیری جنسی بسیار می تواند دردسرساز و نگران کننده باشد. در عین حال جامعه و از جمله خانواده نیز نمی تواند محرک های جنسی محیطی را از دسترس نوجوان به طور کلی حذف کند.
به یاد داشته باشیم که تمایلات جنسی و بلوغ او بر آمده از رشد جنسی و فیزیولوژیکی اوست که از یک سو نشانه های رشد جنسی او را به نمایش می گذارد، و از سوی دیگر منبع غریزی و ذاتی آن، هرگونه حذف و نادیده گرفتنش را غیرممکن می سازد. آیا می توان نیاز به زندگی جمعی و نیاز به محبت را در او حذف کرد؟ خیر؛ این نیازها غریزی و ذاتی هستند و از سوی خالق در انسان به ودیعه گذاشته شده است و به همین دلیل در موقع مقتضی، آنگونه که ساعت بیولوژیکی انسان فرا برسد، علائم و نشانه های بلوغ در او هویدا می شود و هیچ کس و هیچ قدرتی در دنیا نمی تواند قادر به مقابله و مبارزه با آن باشد. گرچه می توان به اصطلاح، بر نفس غالب آمد، اما به معنای کنار گذاشتن و حذف آن نیست.
حالا بیاید در چنین شرایطی، وضعیت نوجوان را یک بار دیگر مرور کنیم. او از یک سو به کوچه و خیابان کشیده می شود و از سوی دیگر رشد جنسی و تمایلات ناشی از بلوغ را تجربه می کند. همچنین با محرک های طبیعی به شکلی متنوع و گوناگون روبرو می شود. بعضا همراهی ها و هم نشینی های نوجوان با غیر همجنس اجتناب ناپذیر می شود. مواجهه با ناشناخته ها برایش به صورت هیجانی سرگرم کننده در می آید. البته بازدانده هایی همچون دین، ایمان، اعتقاد، عرف، هنجارهای عمومی، اخلاق و غیره وجود دارند اما چنین بازدارنده هایی هنوز پررنگ و برجسته نشده اند و ظرفیت ذهنی نوجوان نمی تواند با حجم فزاینده و گسترده تغییرات و تحولات جسمانی- جنسی اش کنار بیاید.
دستگاه تناسلی اش دچار دگرگونی شده و تمایلات جنسی حتی در خواب رهایش نمی کند. سکس و فعالیت های جنسیتی در معنی عام خود به تدریج به کانون توجه او تبدیل می شود. فیلم های پورن براحتی در دسترش قرار می گیرد، سایت های تحریک کننده در اینترنت روز به روز افزایش پیدا می کند. محاوره های پنهانی دوستانه حریم ها را می شکند. چت های مرتبط با مسائل جنسی لذتبخش می شوند. خطر مواد مخدر در هر گوشه و کنار پیدا می شود و آنهایی که از محل نابودی نوجوان نان می خورند، به کمین می نشینند در حالی که نوجوان بی محابا به بازی با آتش مشغول است.
انتظار داریم نوجوان چیکار کنه؟
حال می گویید چکار کنیم؟؟؟ از نوجوان بخواهیم غرایزش را فراموش کند؟ شاید هم انتظار داریم همچون فرزانگان و فرهیختگان خویشتن دار و باشد و هیچ خطایی نکند؟ شاید خطا از ما باشد که از نوجوان 15، 16 ساله انتظار داریم رفتارهایی پخته و بی عیب و نقص از خود نشان دهد. چرا او را با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارد ارزیابی نمی کنیم؟ بیاید آن روی سکه را هم ببینیم. ما چه آموزش هایی را در راستای آشنایی و کنترل غرایز جنسی به فرزندانمان آموخته ایم؟ سیستم های کلان کشور مانند آموزش و پرورش و نهاد های وابسته به آن، چه طرحی را برای آشنایی فرزندان با غرایز جنسی شان، اندیشده اند؟
اگر یک نوجوان بطور میانگین در 14 سالگی بالغ شود و به لحاظ جنسی به محرک ها پاسخ دهد و اگر شانس بیاورد و حمایت های مختلف اجتماعی و خانوادگی و مذهبی شامل حال او شود، احتمالا در 26 تا 28 سالگی ازدواج خواهد کرد و رسما و قانونا و شرعا مجوز تخلیه نیازهای جنسی خود را پیدا می کند. اکنون این فرد چگونه باید فاصله حدودا 13 ساله آغاز بیداری جنسی و ازدواج را کنترل کند؟ طرح و مدل و الگوی فرهیختگان و فرهنگ سازان جامعه برای این زمان نسبتا طولانی و پر حرارت چیست؟با کدام جایگزین ها، ذهن و رفتار نوجوان را به سوی موضوعات و محرک های غیرجنسی معطوف خواهیم کرد؟ آیا درست است او را در چنبره محرک های متنوع جنسی که در کوچه و بازار و خیابان و وسایل ارتباط جمعی موج می زند، رها کنیم و سپس از این موجود بی تجربه، تحریک پذیر و متزلزل، انتظار تقوا و تحمل و خویشتن داری داشته باشیم؟!
نادیده گرفتن غرایز جنسی نوجوان، خودش ریشه اختلالات و انحرافات جنسی است. مگر می شود با پند و اندرز و گفتگوهای خشک و بی حاصل، پنجه در پنجه انرژی قدرتمند ناشی از قوای جنسی انداخت؟ نکته جالب و تلخ تر ماجرا اینجاست که در بسیاری از موارد پتانسیل جنسی نهفته در وجود جوان و محرومیت طولانی مدت و سرگردانی بی حساب و کتاب غریزه جنسی، حتی زندگی زناشویی آینده جوانان را به خطر می اندازد و زمینه های استثمار جنسی را بین زوجین به وجود می آورد. در چنین شرایطی وقتی جوانان به سن ازدواج می رسند، بجز هیجانات جنسی، از ملاک دیگری برای انتخاب برخوردار نیستند. کشش مهار گسیخته غریزه، تمامیت ملاک های انتخاب را تعیین می کند و کار به جایی می رسد که جوانان، هیجان سطح پائین ناشی از گرایش های جنسی را به مفهوم والا و متعالی عشق نسبت می دهند و خطای بزرگی را مرتکب می شوند.
واقعیت اینه که
همه می داینم که سکس برآیندی از وجود شیطانی نیست و کوچکترین اتحادی برای منکوب کردن آن وجود ندارد، حال اگر طراحان فرهنگی جامعه در قبال مسئولیتشان خود را به خواب زده اند، مسئولیت خانواده دو چندان می شود. چاره ای نیست و باید در قبلا مسایل جنسی نوجوانمان واقع بین تر و منطف تر باشیم. خطا های او را فاجعه ارزیابی نکنیم. مدارا و همدلی را مبنا قرار دهیم و جایگاه یک مشاور را برای نوجوان داشته باشیم. نه اینکه نقش یک بازرس و ناظر و یا مامور انتظامی را بر عهده بگیریم. این را باید بپذیریم که نوجوان در هر حالی و به فرض هر کردار و پنداری، فرزند ماست، از وجود ماست و غیر از خانواده اش هیچ حامی و پشتوانه ای ندارد و نگاه امنیتی و انتظامی و غیر فرهنگی به نوجوان از سوی جامعه، بسیار بدبینانه و مخرب است. به نظر می رسد اگر بتوانیم حساسیت های نوجوانی و جوانی را در نظر بگیریم بسیاری از واکنش هایمان تعدیل خواهد شد و حرمت ها نخواهد شکست.
هر خطای نوجوانتان را بزرگ نکنید
گمان نکنید چون خطایی مرتکب شده است همه چیز از دست رفته و دنیا به آخر رسیده است. دوره نوجوانی دوره مداراست. ما هنگامی که از دوره کودکی صحبت می کنیم، انتظار داریم از کوچک ترین اشتباه و خطا کودکتان نگذرید تا با برجسته نشان دادن آن، به خاموشی رفتار اشتباه بیانجامد. اما نوجوانی متفاوت از کودکی است و باید مدارا کرد. در بسیاری از موارد باید چشم بست و نادیده گرفت. دست کم خطاهایش را زیر ذربین نگذاریم.
مادری هراسان به مشاور مراجعه می کند و یک وسیله آرایشی را از کیف دختر چهارده ساله اش بیرون می آورد. او چنان رفتار می کند که گویی فاجعه ای بزرگ رخ داده است و دیگر امکان جبران، مهیا نیست. در حالی که راه پیدا کردن وسایل آرایشی در کیف یک دختر، نشانه هیچ چیزی نیست. به عبارت دیگر تنها می تواند یک کنجکاوی ساده و یا علاقه ای بسیار پاک و بی آلایش نقش و نگاری باشد که این لوازم ایجاد می کند. در واقع می تواند نجیب و پاک و مقید و به ارزش ها و درس خوان بود و وسیله آرایشی را هم در کیف شخصی گذاشت.
موضوع سهل و انگاری کردن و خود را به کوچه علی چپ زدن نیست بلکه ما می خواهیم یک والد توانمند باشیم و برای اینکار نیاز داریم که اندکی بیشتر روی خودمان کنترل داشته باشیم تا به سایر جوانب و علائم نیز دقت کنیم که اگر موارد مشکوک دیگری وجود نداشت، دیگر جای نگرانی نیست و اگر با موارد مشکوک دیگری مواجه شدیم، با نوجوانمان در آن مورد، باب صحبت و راهنمایی را باز کنیم.
اگر در کمد شخصی پسر نوجوانتان، یک نخ سیگار یا فیلم نامناسب دیدید، فرزندتان را به محاکمه نکشید، او را سیم جین نکنید، قبح قضیه را نشکنید، حرمت ها را از بین نبرید. آنرا یافته اید، بسیار خب، این یک نشانه یا سیگنالی است که قدری شما را نگران می کند و محرکی می شود که برای اینکه در این موضوعات با نوجوانتان بیشتر باب صحبت را باز کنید. او در مورد نیازهای جنسی اش کنجکاو شده است و اصلا نمی داند این قابلیت جدیدی که در او پدیدار شده است دقیقا چیست و چطور باید با آن برخورد کند و این شما هستید که قبل از هر کس دیگری باید به این موضوعات ورود پیدا کنید. روال کار همین است که وقتی متوجه نشانه ای شدید، در مورد آن به فرزندتان آموزش می دهید. نه هیچ عکس العمل دیگری.
واقعیت نوجوان این است
بیائید توافق کنیم و به عنوان یک بحث عقلانی و بدور از آرمانگرایی فریبنده و دلخوش کننده، بپذیریم که نوجوان، طبعا خطا کار است.اصلا اقتضای سنش ارتکاب به خطاهای مکرر و متنوع است. حرمت شکنی نکنیم و با حفظ فاصله های منطقی و کنترل عواطف مهار گسیخته، اجازه دهیم که شرم، به عنوان یک عامل بازدارنده، کماکان جایگاه قدرتمند خود را حفظ کند. بزرگ کردن خطاهای کوچک، متهم کردن بی دلیل نوجوان، رودر رو شدن و خطایش را مستقیما مطرح کردن، همه و همه به تدریج قبح و شرم را از بین می برد.
به جای اینکارها، در آرامش و خلوت با نوجوانمان حرف بزنیم. هر تمایل و رابطه اش را ناپاک و ناپسند و نشانه انحراف قلمداد نکنیم و او را زیر خروارها قواعد خشک و ناسازگار، با روح لطیف و طبع ظریفش، مدفون نسازیم.
اقتباس از کتاب رازهای نوجوان من؛ تالیف عباس خوش خبر
تهیه و اضافات: سعید مقصودی خسروشاهی