نوجوان و استقلال طلبی
استقلال طلبی از جایی شروع می شود که فرزند ما به وجود شخصیتی متمایز در خودش پی می برد و نوجوان آنچنان شخصیتش را دوست دارد و شدیدا نسبت به آن حساس است که هیچ چیز در دنیا نمی تواند جایگزینی شخصیت او باشد. البته او هنوز شناختی نسبت به این شخصیت ندارد و واقعیت هم این است که هنوز چیزی به اسم شخصیت پدید نیامد است و تنها چیزی که در ذهن نوجوان ما شکل گرفته است، هویتی است به نام »» من««. او اکنون چنان بافت شخصیتی نرم و انعطاف پذیری دارد که می توند به هر شکلی در آید و به عبارت روشن تر، چارچوب هویتی او به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست.
این مهم نیست که چه تعبیری از شخصیت نوجان داریم آنچه اهمیت دارد، خودمحور بودن و برجسته شدن »منِ بزرگ«« اوست. او اکنون هر چیزی را برای خود می خواهد، دوست دارد دنیا به کامش بچرخد و به همین دلیل با هرگونه بی توجهی و برحرمتی نسبت به شخصیتش، بشدت برخورد می کند و با هر کسی که بخواهد خللی در این شخصیت در حال شکل گیری ایجاد کند واکنش تندی نشان می دهد و از طرف دیگر، هر کسی که بخواهد به او در شکل گیری شخصیتش کمک کند، بشدت شیفته و دلباخته می شود.
نوجوان به تازگی پی برده است که می تواند شخصیتی مستقل، قابل تعریف و تاثیر گذار داشته باشد. دیگر مانند دوران کودکی تابع بی چون و چرای پدر و مادرش نیست و می توند استقلال فکری و عملی داشته باشد، دیگر والدینش تنها الگو و ایده آل او نیستند. او حتی متوجه شده است اگر بخواهد می تواند بهتر از والدینش فکر کند و راه های صحیح تر برای زندگی را بیابد.
نوجوان اصرار زیادی دارد که مدام به خودش مراجعه کند زیرا والدینش، مخصوصا پدرش را قدرت مطلق تصمیم گیرنده نمی داند و به نگرش و طرز فکر و قدرت تشخیص خودش، اعتبار بیشتری قائل است. او اکنون می تواند مستقل از پدر و مادر ببیند، بشنود،قضاوت کند و تشخیص دهد.
نباید خودمحور بودن نوجوان، شما را به اشتباه بیاندازد و یا حتی نگرانتان کند. نوجوان شما، خود خواه و خود نگر است ولی اما متکبر نیست. منبع خود آگاهی اش فقط یک توجه ویژه به خود است. مسئله این است که او از آغاز تولدش تاکنون، فرصتی برای ابراز وجود و نمایش خودش بصورت مستقل پیدا نکرده است، بنابراین چنین توجهی به خود مثبت است و باعث می شود توانمندی ها و ظرفیت های خود را بیشتر بشناسد.
اگر فرزند شما تاکنون یک فرمانبر محض بود، اینک راهی برای فرمانده شدن یافته است. او متوجه جایگاهی که جامعه دارد یا می تواند داشته باشد، شده است و آرام آرام سعی می کند در جامعه، جایی برای قدم های خود باز کند. خود را به نمایش بگذارد.
افق دید و دورنمای نوجوان به تدریج گسترش پیدا می کند و فراسوی دیوار ها و حصارهای خانواده را می بیند و پنجره دنیای جدیدی را پیش روی خود باز می کند. دقیقا در چنین زمانیست که نوجوان به آرمانگرایی، خیال پردازی و رویاپردازی کشیده می شود. قدرت خلاقیت و ابتکارش فعال می شود و همه اینها نشاندهنده تمایل شدید او به پی ریزی مجدد بنیان شخصیتی جدید خود است.
متاسفانه برخی والدین این جریان شخصیتی پذیری مجدد را به حساب تمرد و گستاخی تفسیر می کنند، اما واقعیت چنین نیست. دلیلی ناراحتی ما این است که به واکنش های انفعالی او در کودکی عادت کردیم. در حالی که چنین تغییری نشانه رشد است نه گستاخی و ما باید از این موضوع بسیار خوشحال باشیم اینجاست که ظرافت های رفتاری پدر و مادر در قبال » من سازمان یافته« نوجوان اهمیت ویژه ای دارد.
نوجوان شخصیتش را بسیار دوست دارد، و به تصویری که از خودش پیدا کرده است بسیار ارزش و اعتبار قائل است و طبیعی است که با چنین شرایطی، هر کسی که نسبت به شخصیتش بی حرمتی و بی توجهی نشان دهد و یا شخصیتش را تحقیر کند، واکنش نشان دهد و در خیلی از موارد چنین واکنشی خام و ناپخته است و باعث ناراحتی و رنجش والدین می شود.
برای جلوگیری از این وضع، کافی است به شخصیت او احترام بگذاریم و زمینه رشد و بالندگی شخصیتی او را فرآهم کنیم تا در محیطی آرام و مطمئن به شکل گیری شخصیتی خود بپردازد. نقش والدین در این موضوع بسیار مهم و تاثیر گذار است البته به شرطی که نسبت به راه و شیوه ورود به این موضوع اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشیم.
همراهی در تکوین شخصیت نوجوان، ارزشمندترین هدیه ایست که می توانید در دوران نوجوانی به فرزند خود هدیه کنید. اگر نوجوان، شما را به عنوان یک همراه و راهنمای مطمئن در شکل گیری شخصیتش بداند، آنگاه شاهد روابطی عمیق و مستحکم بین خود و نوجوانتان خواهید بود.
نوجوان در عین حال که ارزو دارد قسمتی از خانواده را تشکیل دهد، به استقلال خود نیز اهمیت می دهد. به این معنا که می خواهد با خانواده زندگی کند اما فضا و جایگاه مشخصی برای خود داشته باشد و بی نیاز از دیگران عمل کند.
نوجوانان دوست ندارند در جلوی دیگران با خانواده حضور پیدا کنند و یا کسی آنها را با پدر و مادرشان ببیند. دلیل این جدایی، ترک خانواده و تمایل به تنهایی نیست، بلکه نوجوان نمی خواهد کسی به او به چشم یک کودک وابسته نگاه کند.
مادری که همراه فرزندش بیرون می رود و می بیند که فرزندش از او فاصله می گیرد، فاصله و جدایی فرزندش را نباید به حساب بی مهری و سردی فرزندش بگذارد. مادر آن نوجوان اگر از مسائل روحی و روانی مختص این دوره اگاهی داشته باشد، می تواند شرایط را برای جدایی تحت نظر، حفظ کند.
یکی دیگر از راه های مناسب برای حفظ جایگاه و شخصیت نوجوان این است که بهترین و صیمی ترین دوست او را بشناسید اجازه دهید در یک جایگاه امن، در کنار هم باشند و زمان خود را با دوستان خوبی که انتخاب کرده است بگذراند و او را تنها در خانواده محدود نکنید.
به موضوع استقلال طلبی با دیدی باز بنگرید. استقلال طلبی به معنی فرار از خانواده نیست، به معنایی بی مهری به خانواده یا کنار گذاشتن آن نیست. استقلال طلبی جزی از ذات و غریزه انسان ها و سایر حیوانات است. اگر به چندین سال قبل فرزندمان نگاه کنیم، مستقل شدن را در بسیاری از موارد می توانیم مشاهده کنیم. استقلال در راه رفتن، پوشیدن، نقاشی کردن و بسیاری از موارد ریز و درشت دیگر. اکنون هم همان است و با موضوع جدیدی روبرو نیستیم. فقط این استقلال به حوزه فکری و رفتاری فرزند ما کشیده شده است و نجوان ما اکنون در حال شکل دهی و نقاشی کردن شخصیت و هویت خویش است و به عنوان پدر و مادر باید اجازه دهیم، با دست های خودش بهترین اثر خود را نقاشی کند.
اقتباس از کتاب رازهای نوجوان من/ نوشته عباش خوش خبر
تدوین و اضافات: سعید مقصودی خسروشاهی