نقشه گنج
شما در حال مطالعه فصل ششم از کتاب مثبت 13 هستید
اولین قانون بازیمون داشتن هدفه.
حتما کلمه هدف برات آشناست و ممکنه خیلی این کلمه رو از زبان پدر و مادر یا معلم هات شنیده باشی و شاید دوست نداشته باشی که در موردش فکر کنی چون همین هدفه که تو رو محدود میکنه و بازی و سرگرمی هات رو میگیره ولی همونطور که قبلا هم در موردش صحبت کردیم هر بازی یه سری قوانینی داره و همین قوانینه که بازی ها رو جذاب و هیجان انگیز میکنه.
این هدفه که تو رو رشد میده و از مسیرش میتونی به دریای بیکران وجود خودت دست پیدا کنی.
مسئله اینه که اگه هیچ عقیده ای در مورد خواسته های خودت از زندگی نداشته باشی یا اینکه زندگی چه دستاورد هایی می تونه برات داشته باشه، تقریبا غیر ممکنه هیچ نقشه و مقصدی برای رسیدن داشته باشی و عملا هیچ حرکتی هم اتفاق نمی افته. یه سوال ازت می پرسم:
تو الان کجا نشستی؟؟؟!!!!! چرا جای دیگه ای نیستی؟؟؟!!! چون قرار نبود جای دیگه ای باشی.
منظور از این سوال اینه که تو اگه تصمیم نگرفته بودی که الان جایی که هستی باشی، هیچ وقت اینجا نبودی. این یعنی ما هر جایی که میرسیم، قبلش تصمیم و هدف داشتیم.
وقتی که صحبت از تعیین تکلیف هدف زندگیت میشه چندتا فکر اشتباه مغزت رو پر میکنه مثلا:
- وضعم اونقدرها هم که تصور می کنم، خوب نیست.
- من هنوز اونقدر سنم زیاد نشده که نگران این چیزها باشم.
- به حد کافی گرفتار درس، ورزش و سرگرمی هستم.
- اگر تغییر کنم ممکنه بعضی از دوستانم رو از دست بدم.
- پیشرفت من به اندازه نصف کلاسه.
- اونهایی که به اصرار سعی در تغییر من دارند، فکر می کنن که برنده شدن.
- من همینم که هستم از این بهتر هم نمیشه.
این بهانه ها رو تا چه حد مفید میبینی؟! تنها فایده ای که دارن اینه که نذارن تو به اونچیزی که لیاقتش رو داری برسی.
دوست دارم حرف قهرمان هاکی، وین گرتسکی رو یادت بیارم که گفته: شما صددرصد تمام شوت هایی رو که نمیزنید، از دست می دهید.
اگه می خوای فرد برجسته و مهمی باش -هرچند فقط از نظر خودت- صرف نظر از کاری که میخوای انجام بدی، باید متوجه باشی که فردی که از پیشرفت تو جلوگیری می کنه، والدین، معلم یا دوستات نیستن، بلکه فقط خودت همچین قدرتی رو داری.
تغییرات ممکنه کند و تدریجی باشه ولی ایرادش کجاست؟ مهم اینه که سوخت و سوز نداره. تو نمیتونی از یه درختی که در بهار تازه شکوفه داده، انتظار داشته باشی همین فردا سیب تحویلت بده. بعدش متوجه میشی همین پیشرفت های کوچک، زندگیت رو دگرگون کرده. شرط میبندم زمانی که تغییرات رو حس کنی، هرگز حاضر نیستی به خود قدیمیت برگردی. پس از دلت اجازه بگیر که کارمون رو شروع کنیم.
سوال مهم اینه:
از زندگیت چی میخوای؟
این سوال اولین سوالی هست که باید از خودت بپرسی. شاید خودت هم تعجب کنی که چطور نمیتونی به این سوال جواب واضح و شفافی بدی. ولی نگران نباش میخوام کمکت کنم که جواب خوبی به این سوال پیدا کنی.
نکته:
در پیدا کردن هدف لزومی نداره فقط در یک موضوع فکر کنی. هدف های تو می تونه در چند زمینه مختلف باشه و برای هر کدومش می تونی مجزا هدف گذاری کنی به عنوان مثال یکی ممکنه به فوتبالیست یا آشپز شدن خیلی علاقمند باشه و در کنارش به رشته های علمی مثل زیست یا شیمی هم خیلی علاقمند باشه. این دو تا هیچ تضادی با هم ندارن و هر دو این زمینه ها رو میشه با هم پیش برد.
نکته دیگه:
ممکنه بیشتر جواب هایی که به سوالات دادی تنها با توجه به تجربیاتت باشه در حالی که از خیلی از زمینه های علمی و شغلی و مهارتی ممکنه غافل باشی، چون قبلا تجربهاش نکردیم. برای اینکه بتونیم آگاهانه هدفمون رو انتخاب کنیم باید اطلاعات بیشتری داشته باشیم و این اطلاعات رو میتونیم از طریق کتاب و اینترنت و نگاه دقیق به محیط اطرافمون بدست بیاریم بنابراین نباید صرفا بر اساس تجربیات تصمیم گرفت چون تجربیات ما خیلی محدود هستن.
وقتی هدفت رو پیدا کردی
بعد از اینکه هدفمون رو پیدا کردیم باید برنامه ریزی کنیم تا کم کم و در طی زمان به اهدافمون برسیم. برای اینکار چندتا اصل مهم رو در نظر داشته باش:
اصول برنامه ریزی
اصل اول: پله به پله
رسیدن به هدف هامون هیچ وقت یهویی اتفاق نمیافته ما هیچ وقت از یه بذر گندم انتظار نداریم در طی یک هفته به محصول بشینه چراکه موفقیت زمان می بره، باید مهارت هات رو یکی یکی افزایش بدی، اطلاعات و دانشت رو در زمینه مورد نظرت بیشتر کنی تا کم کم و قدم به قدم به اهدافت نزدیک و نزدیک تر بشی. بنابراین اولین اقدامی که باید انجام بدی اینه که برای رسیدن به موفقیت دلخواهت چه کمبود ها و نیازهایی داری و برای برطرف کردن اونها زمانبندی کنی. در واقع با زمانبندی کردن تعیین میکنی تا چه زمانی چه مهارت ها و دانشی رو باید بدست بیاری و با تعیین یه جدول زمانی برای هر روز و هفته و ماه خودت برنامه ریزی میکنی. برای راحتی می تونی اهدافت به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم کنی.
در اهداف کوتاه مدت اول از همه کارها و اقداماتی که راحت تر هستن و می تونی زودتر نتیجه بگیری رو انجام میدی در اهداف میان مدت کارهای نسبتا سخت و زمانبری که با یکم تلاش بیشتر می تونی بدست بیاری رو انجام میدی و در اهداف بلند مدت کارهایی که به تلاش خستگی ناپذیر نیاز دارن می پردازی تا اینکه به اون خواسته قلبی خودت کاملا نزدیک بشی.
به عنوان مثال فرض میکنیم تو در یک مسابقه علمی مثل زیست شناسی می خوای به موفقیت برسی. هدف کوتاه مدت باید این باشه که درس های علوم و زیست شناسی مدرسه رو کاملا یادبگیری و اشکالی در اینها نداشته باشی هدف میان مدت این می شه که یک یا چند کتابی که می تونه دانش تو رو در زمینه زیست شناسی افزایش بده تهیه کنی و در مدت یک تا چند ماه اونو تمام کنی و در نهایت هدف بلندت این می شه که با استفاده از کتاب های کمک آموزشی سوالات و تست های پیشرفته جواب بدی و خودت رو برای آزمون زیست شناسی آماده کنی.
اصل دوم: ادامه بده
وقتی مسیرت رو درست انتخاب کردی، هر مانعی که هم پیش رو قرار گرفت یا اینکه نتونستی اون نتیجه ای که میخواستی رو بدست بیاری، همچنان در مسیر هدفت پیش برو. چون همین تجربه ها و سختی هاست که تو رو متفاوت از بقیه می کنه. هرچی سختیِ هدفمند بیشتری رو سپری کنی، بیشتر تنومند میشی و رشد میکنی و همین رشد تو رو یه سر و گردن از بقیه بالاتر نگه میداره.
پس هر مانعی که باهاش مواجه شدی، خودت رو از موانع قوی تر کن مثل وزنه زدن در باشگاه بدنسازی میمونه. هر بار که قوی تر میشی باید وزنه سنگین تری بزنی.
اصل سوم:رنج خوش
مهمترین هدفی که باید داشته باشی اینه که رشد کنی. اصلا دلیل اینکه باید در زندگی هدف داشته باشیم رشد و به تکامل رسیدنه. همون روندی که از تولد تا الان تجربه کردیم، همه و همه رشد و بهتر شدن بوده. رشد کردن اساس زندگی ماست و اگه یه روزی این رشد متوقف بشه احساس بیهودگی و افسردگی خواهیم داشت به همین دلیله که اولین قانون بازی دنیا اینه که هدف داشته باشی تا بتونی در مسیرش رشد کنی.
این اصل یه نکته دیگه هم با خودش داره. وقتی قراره تو رشد کنی، پس مسئولیت رشد هم بر عهده خودت هست. درسته که پدر و مادر و دوستان میتونن کمکت کنن ولی بیشترین تلاش و زحمت باید بر عهده خودت باشه نه اینکه از بقیه بخوایم بجای ما زحمت بکشن و نتیجهاش رو ما ببریم. به عنوان مثال وقتی باید برای رشد خودمون خوب درس بخونیم، این ما هستیم که باید برای بهتر یادگرفتن درسها زحمت بکشیم نه اینکه پدر و مادرمون رو برای ثبتنام در کلاس های تقویتی یا جایزه گرفتن در قبال نمرات خوب وادار کنیم.
این اصول، ما رو برای رسیدن به اهدافمون، خیلی کمک می کنه اگه این اصول را همیشه یادت باشه از مسیرت منحرف نمی شی، بیخیال هدفت نمی شی و به یک فرد خودساخته و ارزشمند تبدیل میشی به لطف خدا.
برگرفته از کتاب مثبت 13
نویسنده: سعید مقصودی خسروشاهی
جهت تهیه نسخه چاپی کتاب کلیک کنید